امروز: پنجشنبه 9 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
دسته بندی صفحات
بلوک کد اختصاصی

بررسی موسیقی هندی

بررسی موسیقی هندی دسته: هنر و گرافیک
بازدید: 2 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 31 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 32

سخن خود را با شعر آغاز كردم چرا كه هیچ چیز در مورد موسیقی گویاتر از شعر نیست و خود شعر گویاتر از هر چیز دیگر توضیح و تفسیر كار غافلان است و نه عاشقان عشق دلیل بر نمی دارد و موسیقی عشق است محافل ادبی كشتارگاه اشعارند، جاییكه ابیات به فعل و فاعل و مفعول تجزیه می‌شوند، شعر را باید جذب كرد، باید سر كشید، تحلیل كار غافلان است وقتی پای موسیقی به م

قیمت فایل فقط 19,500 تومان

خرید

فهرست مطالب

عنوان                                                          صفحه

آغاز سخن.............................. 2

فصل اول

جنبه های تاریخی....................... 3

جنبه های عرفانی و معرفت شناسانه....... 6

تجربه زیباشناسانه موسیقی درهند........ 15

فراگیری موسیقی هندی................... 17

بررسی اسطوره شناسانه راگاها در موسیقی هندی 19

ناگاوارالی و پوناگاتودی، راگا......... 21

وارالی، راگا.......................... 21

مگارانگینی یا مگ مالر، راگا........... 21

دیپاكا، راگا.......................... 22

گونداك ری آ، راگا..................... 24

آهی ری، راگا.......................... 26

سخن آخر............................... 29

فصل دوم

رقص (Dance)............................. 31

شرح اسلایدها........................... 53

منابع و مآخذ.......................... 55

سخن خود را با شعر آغاز كردم چرا كه هیچ چیز در مورد موسیقی گویاتر از شعر نیست و خود شعر گویاتر از هر چیز دیگر.

توضیح و تفسیر كار غافلان است و نه عاشقان. عشق دلیل بر نمی دارد و موسیقی عشق است. محافل ادبی كشتارگاه اشعارند، جاییكه ابیات به فعل و فاعل و مفعول تجزیه می‌شوند، شعر را باید جذب كرد، باید سر كشید، تحلیل كار غافلان است.

وقتی پای موسیقی به میان آید باید خموش شد باید گوش جان سپرد ولی افسوس و صد افسوس كه عادت كرده ایم همه زبان باشیم و هیچ گوش.

در ابتدا اقرار می كنم كه سخن گفتن در مورد موسیقی كاری است بس دشوار چرا كه موسیقی اگر به راستی شنیده شود عقل و هوشیاری را از انسان می رباید و جاییكه انسان هوشیار نیست چه جای سخن گفتن است.

در این سنت دانشگاهی كه آموخته ایم همه چیز را با واسطه یاد بگیریم و یاد بدهیم، چه چاره است جز اینكه چند صفحه ای در بیان و شرح موسیقی سیاه كنیم و در انتها راه به جایی نبریم.

پس بگذارید از همین ابتدا اعتراف كنم كه این راه به سوی ناكجا آباد است مگر برای اهل دل و كسانی كه در این نوشته ها اشاراتی چند بیابند و باقی راه را آنچنانكه باید بپیمایند، از این رو همراه این مقاله یك CD موسیقی و تعداد 24 اسلاید ضمیمه كرده‌ام تا همه حرف و سخن نباشم، باشد كه مقبول نظر واقع شود.

جنبه های تاریخی:

با نگاهی به تاریخ بشر سبك های گوناگون و مشخصی را در پهنه وسیع زندگی موسیقایی انسان مشاهده می كنیم كه همیشه هم در حال تحول بوده اند. ما شاهد رشد و پیشرفت گامهای پنتاتونیك[1] در شرق آسیا، صورت های ظریفی از اوزان چندآوایی در به صدا در آوردن ناقوسها[2] و دیگر آلات موسیقی ضربی[3] در نواحی اطراف اندونزی و جنوب شرقی آسیا هستیم. در غرب آسیا، محدوده عربی زبان شمال آفریقا، ایران، پاكستان، هند و بنگلادش چنان نظام ملودیكی به ثمر رسیده است كه در نهایت زیبایی و هماهنگی قرار دارد و در آن از صدای انسان به عنوان زیباترین و رساترین عنصر موسیقایی استفاده می شود.

آنگاه می رسیم به سیاهان آفریقا و در آنجا شاهد كهن ترین اوزان بشری هستیم كه از آنها به عنوان ضروری ترین عناصر اجتماعی استفاده می شده، اجتماعی كه در آن زندگی بشر پوشیده در اصوات بوده و این اصوات بودند كه در عملی ترین و در عین حال رویایی ترین وجه ممكن به زندگی بشر آن دوره معنی می دادند.

حتی همین نواحی جغرافیایی وسیع نیز تقسیم بندی های خاص خود را دارند و هر تقسیم بندی به نوبه خود زیر مجموعه ها و گروه بندی های متعدد دیگری را می‌طلبد، هر كدام از این مجموعه ها در نوع خود منحصر به فرد و غالباً دارای یك ویژگی بومی هستند.

برای شناسایی فرهنگ های مختلف، بوم شناسی نقش مهمی بازی می كند. بعضی از این فرهنگ های موسیقایی دوره اوج شكوفایی خود را صدها سال پیش طی كرده اند و تاثیرات به سزایی در تفكر و خلاقیت موسیقایی كشورها و سرزمین های اطراف خود داشته اند، سرزمین هایی كه جنگ ها و پیروزی های متعدد را از سرگذرانده اند، سیل‌ها و خشكسالی ها به خود دیده اند ولی همچنان سنن خود را حفظ كرده اند.

یكی از ستبرترین این سنتها كه هرگز دوام خود را از دست نداد بلكه هم از طریق قوای درونی و هم به وسیله تفكرات و تصورات و پالایشهای خارجی خود را غنی كرد، سنت موسیقی هندی است.

ریشه های این سنت به 6000 سال پیش بر می گردد، البته این تاریخ گذاری بر مبنای شواهد تاریخی مكتوب است و چه بسا این سنت دارای قدمت بیشتری نیز باشد. اولین نظام دقیق موسیقایی مربوط به سومریان است. موسیقی جزء ضروری آیین ها و مراسم مختلف در زندگی سومریان بوده، ایشان درمعابد و مقبره ها از موسیقی و آلات موسیقایی استفاده می كردند.

از آنجا كه جنبه شنیداری موسیقی ابعاد وسیع تری از جنبه نوشتاری آن دارد، بقایای مكتوب از این فرهنگ غنی موسیقایی بسیار اندك است و به چیزی بیش از آنچه به طور جسته و گریخته در طول زمان به دست ما رسیده است نمی توانیم اكتفا كنیم.

شعله های این فرهنگ غنی در زادگاه خود باقی نماند بلكه در نواحی مختلفی همچون مصر با تمدن باستانی 6000 ساله خود و هند و یونان نیز در گرفت. گرچه هند از لحاظ مكانی در فاصله دورتری قرار داشت ولی دروازه های این سرزمین در شمال غربی همیشه به روی موجهای موفق دیگر تمدنهای باستانی گشوده بوده؛ «هاراپا» در «پنجاب» و «موهنجودارو» در «سند» شهادتی بر این گفته می باشند.

فرهنگ و تمدن هندی واقع در غرب آسیا هرگز فرهنگی منفعل نبوده بلكه همیشه در رابطه ای متقابل با دیگر فرهنگ ها، نظریه ها و تجربیات حتی پیمان ها و اصطلاحات مختلف را پذیرفته، فراگرفته و در خود جذب و حل كرده و در مقابل، تمام این اطلاعات را به سوی شرق، به لائوس و كامبوج و اندونزی و تایلند و ویتنام فرستاده.

اقوام و مردمانی كه در دورانی بیش از 6000 سال به این سرزمین وارد شده اند هر كدام موسیقی مخصوصی را به همراه آورده اند كه این امر هند را واجد مجموعه ای غنی از معرفت و دانش موسیقایی كرده ولی هرچند هم كه این تاثیرات متعدد و متفاوت بوده باشند، موسیقی هندی همچنان هویت و یگانگی خود را در گذر زمان حفظ كرده است.

وجوه مشترك بسیاری بین انواع نظام های موسیقایی در هند مشهود است كه از این جمله می توان از برتری موسیقی آوازی، وجود آلات ظریف ریتمیك و نقش مهمی كه هر كدام از این آلات در هر قطعه ایفا می كنند، طبع ملودی خطی، اهمیت بداهه نوازی و ارتباط نزدیك بین موسیقی، رقص و هنرهای مشابه نام برد.

در فرهنگ هندی گرچه با جلوه ها و نمودهای متفاوتی از موسیقی روبرو هستیم ولی حقیقت همچنان واحد است. بنیادهای فكری و رویه زندگی در جای جای این تمدن وسیع بشری از سرچشمه ای واحد تغذیه می كند، حقیقتی كه در تار و پود زندگی هر هندی، متعلق به هر دوره تاریخی كه باشد تنیده و با آن یكی شده است.

جنبه های عرفانی و معرفت شناسانه:

موسیقی جزء عناصر باستانی فرهنگ و تمدن هندی است، حتی خیلی پیشتر از ظهور مسیحیت، موسیقی هندی دارای قوانین مشخص و نظام های دقیقی بوده كه موجب به ثمر رسیدن تجربیات موسیقایی اصیل و قابل توجهی شده اند.

در جای جای متون باستانی هند در مورد موسیقی مطالبی آمده است و در آنجا از موسیقی به عنوان فعالیتی تعبیر می شود كه توسط «راسا[4]» رهبری می شود.

«راسا» به معنی عطر، طعم و چاشنی است، عنصری كه به كار هنری تشخص می‌بخشد و كیفیت آن را تعیین می كند؛ پس موسیقی هندی را باید چشید، نباید تنها به آن گوش كرد بلكه باید آنرا بویید، باید آن را با تمام وجود پذیرفت و جذب كرد همانگونه كه شاگردان هندی در گذشته چنین می كردند، اینان با دقت تمام ابعاد موسیقی را از محركهای جسمانی گرفته تا لذات زیباشناسانه آن مطالعه می كردند، آنها طبیعت احساس را تحلیل می كردند و حتی به مطالعه شرایط و عواملی می پرداختند كه احساس ها تحت تاثیر آنها به وجود می آیند، از كنار هیچ چیز با بی اعتنایی و ساده انگاری نمی‌گذشتند، برای مثال وقت زیادی را صرف مطالعه ضمیر ناخودآگاه و احساس های ناخواسته می كردند، موضوعی كه علم جدید در غرب چندی بیش نیست كه به اهمیت آن پی برده است.

البته وقتی در اینجا سخن از تحلیل و مطالعه به میان می آید باید توجه لازم را داشته باشیم كه منظور مطالعه و تحلیل به معنای امروزی و غربی كلمه نیست بلكه آنها با رجوع به دنیای درون و از طریق شهود حقایق را می جستند، به دلیل روش بی‌واسطه و نابی كه به كار می بردند نیازی به كتابت نبود، معرفتی كه بی واسطه اخذ شود هرگز از طریق واسطه ای به نام كتاب قابل انتقال نخواهد بود و به همین دلیل است كه اسناد مكتوب شاهد بر این سنت فرهنگی باستانی بسیار اندك هستند و آنچه هم كه در دسترس است گویای روح حاكم بر این فرهنگ نیست.

برای آشنا شدن با سنت هندی و در اینجا به طور مختص با سنت موسیقایی هندی باید با آن یكی شد و آن را از نزدیك تجربه كرد وگرنه با تورق چند كتاب و جزوه راه به جایی نخواهیم برد.

در والاترین تصور از هنر، هنر و دین به یك معنا هستند و این نوع برداشت فقط می‌تواند در ارتباط با اصول و عقاید یك جامعه روحانی صادق باشد؛ البته در اینجا منظور از دین صرفاً ادیان آسمانی نیست و جامعه روحانی فقط یك جامعه مذهبی نیست بلكه منظور جامعه ای است كه در آن اعتقادات از سطح جامعه به درون زندگی و قلوب افراد نفوذ كرده و در تمامی اركان زندگی ایشان دارای نقشی بنیادین است. جامعه ای كه انسانها در آن برای اعتقاداتشان زندگی می كنند و در مقابل، این باورها به آنها روح زندگی می بخشد.

موسیقی در چنین فرهنگی وسیله است، وسیله ای برای درك خدا. یك نغمه در واقع همان «یانترا»[5] است، اسبابی برای پرستش. در این فرهنگ با موسیقی و رقص، هنرهای بصری و تجسمی و شعر همه به یك شیوه رفتار می شود. در همه این هنرها تاكید روی«خلوص احساسی» است تا «تمركز عقلی»، انگیزه همان «انگیزه شعری» است تا «نمایشی»، روش «شهودی» است تا «استدلالی»، هدف «تعمق و تامل» است و نه «كنش و جنبش» و نتیجه تمام اینها «درون گرایی عارفانه شرقی» در مقابل «برون گرایی عاقلانه غربی» است.

اصول نظری كه امروزه حاكم بر این سنت غنی موسیقایی هستند نتایج منطقی مجموعه ای از پیشرفت ها و تجربیات مداوم در طول زمان هستند، روندی منحصر به فرد كه از تاریخ و فرهنگ هند جدایی ناپذیر می باشد.

نمی توان به طور دقیق گفت كه جرقه های چنین سنتی در چه زمانی زده شده چرا كه حس زیبایی شناسانه از همان ابتدا به انحاء مختلف در بشر بوده، لذتی كه بشر همیشه از شنیدن آوای پرندگان و گوش سپردن به موسیقی طبیعی امواج خروشان دریا و صدای لطیف باران بهاری می برده انكار نشدنی است و در عین حال نمی توان نقطه آغازینی برای آن متصور شد.

حال این احساس شاعرانه در تمدنی مثل تمدن هندی صورت انسانی به خود می‌گیرد و نوازنده همراه با طبیعت می نوازد و خواننده چو بلبلی می خواند، هنرمند هندی هرگز خود را جدا از طبیعت نمی داند و برای همین هم بوده كه هرگز خود را درگیر نظریه پردازی‌های پیچیده موسیقایی چنان كه در غرب می بینیم نكرده و البته همچنان موفق و تاثیرگذار باقی مانده است.

البته در اینجا باید اشاره ای داشته باشیم به وقفه كوتاهی كه با ورود اسلام به هند در سنت موسیقایی این سرزمین واقع شد.

در دوره اسلامی موسیقی در ابعاد محدودتری مورد توجه قرار می گیرد و بعضاً با مخالفت‌های شدیدی از جانب حكام وقت روبرو می شود چرا كه در اسلام موسیقی دارای دو جنبه از تاثیرگذاری است و می تواند هم باعث خیر بشود و هم باعث شر و به همین دلیل قوانین اسلامی از خیر موسیقی در ازاء شر احتمالی آن می گذرند و موسیقی را از هر نوعی كه باشد محكوم و مطرود می شمارند. ولی این وضع دیری نمی‌پاید چرا كه همانطور كه پیش تر گفته شد موسیقی در هند یعنی همان زندگی و آشكار است كه نمی توان به راحتی زندگی را از ملتی دریغ كرد.

از طرفی تمام متون مذهبی هندوها در هوای موسیقی تنفس می كنند و نوشته های باستانی هندو در مورد موسیقی با عنوان «گاندا روا ودا»[6] یا «گیتا گویندا»[7] كه یعنی «نغمة نغمه ها» از ابتدا تا انتها در فضای موسیقایی نوشته شده اند.

فهم چنین سنتی فقط در متن زندگی و تفكر هندی امكان پذیر است. پرسش از سبك، تفسیر و نوع بیان و یا نكته های ظریف در مورد بعد اجرایی موسیقی قابل بحث در هیچ زبان مشترك نیست و هیچ گونه اصطلاحات بین المللی مشخصی در این وادی وجود ندارد؛ البته در مورد جنبه های زیبایی شناسانه و برخورد دیگر تمدنها با این سنت سخن گفتن قدری ساده تر است گرچه همچنان دشواری های خاص خود را پیش می كشد.

موسیقی یك زبان بین المللی نیست و چنین برداشتی از موسیقی فقط یك ساده انگاری و ساده سازی مبالغه آمیز است. البته در نواحی كه دارای نظام موسیقایی مشترك و گویش زبانی متفاوت هستند مثل بخش شمالی و جنوبی هند در مقایسه با یكدیگر یا نواحی دیگری در غرب آسیا یا در اروپا چنین برداشتی از موسیقی معقول‌تر به نظر می رسد با اینكه همچنان در این نواحی هم تفاوت های بسیاری در موسیقی این مردمان می بینیم پس همچنان موسیقی یك زبان بین المللی نیست و نباید با آن یك برخورد بین المللی كرد.

موسیقی برخاسته از فرهنگ است و فرهنگ در برگیرنده ارزشها و نیك می دانیم كه ارزشها از فرهنگی تا فرهنگ دیگر و از سرزمینی تا سرزمین دیگر متغیر هستند. مثلاً برخورد موسیقایی فرهنگ و تمدن غربی با صدای انسان به عنوان یك ابزار موسیقایی كاملاً با آنچه در فرهنگ و تمدن هندی وجود دارد متفاوت است گرچه به ظاهر وسیله یكی است كه همان صدای آدمی می باشد.

در هند صدا برای خواننده مثل دست خط است برای شاعر؛ همانطور كه دست خط خوب لازمة شاعر بودن نیست، صدای خوب هم برای خواننده هندی اهمیتی ندارد. در موسیقی هندی اینكه خواننده «چه» می خواند بسیار مهم تر است از اینكه «چگونه» می‌خواند.

در اروپا تنها كسی سراغ خوانندگی می رود كه ابتدا صدای زیبایی در خود یافته باشد، در هند اما كسی كه عشقی به موسیقی در خود می یابد سراغ خوانندگی می‌رود.

در غرب خواننده وسیله و واسطه ای است برای بیان ایده های سازندة قطعه یا دیگر دست اندركاران، حتی در بسیاری از اپراهای غربی از صدای انسانی به عنوان یك آلت موسیقایی صرف استفاده می شود ولی در هند هر خواننده یك هنرمند خلاق به معنای واقعی كلمه است، به مثابه یك شاعر و نه ابزاری كه فقط اصوات مختلف از خود خارج می كند.

موسیقی هندی صرفاً ملودیك است یعنی از خطوط ملودی بدون هارمونی تشكیل شده كه البته توضیح اینكه ملودی و هارمونی در موسیقی چه معنایی دارند در حیطة بحثهای تخصصی موسیقی هستند كه شرح آنها از حوصله این مقاله خارج است فقط در این حد اشاره می كنیم كه ملودی هندی از مجموعه ای از نت ها ساخته شده است كه تنها ارتباطشان با یكدیگر این است كه به هم پیوسته اند و از نظر زمانی یكی پس از دیگری می آیند و چنین نظام ملودیكی به هیچ وجه مستلزم داشتن هارمونی نیست؛ در صورتیكه موسیقی غربی و ملودی موسیقی های غربی بدون هارمونی ارزشی ندارند، موسیقی غربی خود را مجبور می كند كه هرنت را از محل مخصوص خود استخراج كند و فقط نت هایی را همراه هم به كار ببرد كه با یكدیگر هماهنگی داشته باشند و این هماهنگی را در نظام های پیچیده موسیقایی غربی می توان جستجو كرد و این همان معنای هارمونی است.

عملی كه هرگز دغدغه نوازنده هندی نبوده چون هنرمند هندی آزاد است كه اصوات را از هر كجا كه می خواهد بیاورد؛ مگر یك مرغ عشق می داند كه در چه گامی می خواند و یا مگریك بلبل بدون در نظر گرفتن هارمونی و دانش آكادمیك موسیقی لال خواهد شد؟!

خواننده و هنرمند هندی همان مرغ عشق است و جالب تر اینكه شنوندة هندی نیز همان مرغ عشق است كه صدای عشق را می شنود و مست می شود، این حالت شوریدگی و مستی فقط از ره عشق میسر است.

در این مسیر خواننده و مخاطب و هستی همه با هم یكی می شوند و تمایزی باقی نمی ماند و این همان وحدت عشق است كه در جای جای این تمدن باستانی مشهود است:

امروز مها، خویش زبیگانه ندانیم
در عشق تو از عاقله عقل برستیم

مستیم بدان حد كه ره خانه ندانیم
جز حالت شوریده دیوانه ندانیم[8]

انسان غربی گوش خود را برای شنیدن ملودی از دست داده، گوش وی از نظام های دست و پاگیر و پیچیدة مدون پر شده چنان كه دیگر جایی برای شنیدن صدای عشق باقی نمانده.

اگر ما نیز به عنوان یك مخاطب خارجی و با دیدگاه غربی و آكادمیك به موسیقی هندی گوش فرا دهیم و سعی در حكم دادن در مورد چنین موسیقی داشته باشیم، معنای اصلی را گم خواهیم كرد و به نتایج باطل خواهیم رسید، درست مثل اینكه بخواهیم بتهوون یا چایكوفسكی را با اصطلاحاتی مانند «راگا»[9] (بنیاد ملودی هندی) و «تالا»[10] (بنیاد ریتم هندی) توضیح دهیم.

اگر بخواهیم بیشتر از این به توضیح و تفسیر در مورد جنبه های شاعرانه و شهودی موسیقی هندی بپردازیم از طریق اصلی كه همانا تجربه بی واسطه این هنر است دور خواهیم افتاد، گرچه كتب متعددی در مورد جنبه های علمی و نظری موسیقی هندی نگاشته شده و به طور مبسوط موسیقی هندی را از لحاظ تئوری مورد بحث قرار داده‌اند كه نام تعدادی از این كتب در فهرست منابع و ماخذ برای مراجعه علاقه مندان آمده است ولیكن كار ما در اینجا چیز دیگری است و هدف ما آشنایی عمقی با این فرهنگ موسیقایی است نه اینكه به بررسی علمی و تحلیلی آن بپردازیم.

قیمت فایل فقط 19,500 تومان

خرید

برچسب ها : موسیقی هندی , فراگیری موسیقی هندی , موسیقی

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر